اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ، يَا ذَا الْجَلالِ وَالإِكْرامِ، يَا حَىُّ يَا قَيُّومُ يَا حَىُّ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ، يَا هُوَ يَا مَنْ لَايَعْلَمُ ما هُوَ، وَلَا كَيْفَ هُوَ، وَلَا أَيْنَ هُوَ، وَلَا حَيْثُ هُوَ إِلّا هُوَ، يَا ذَا الْمُلْكِ وَالْمَلَكُوتِ، يَا ذَا الْعِزَّةِ وَالْجَبَرُوتِ، يا مَلِكُ يَا قُدُّوسُ، يَا سَلامُ يَا مُؤْمِنُ يَا مُهَيْمِنُ، يَا عَزِيزُ يَا جَبّارُ يَا مُتَكَبِّرُ، يَا خالِقُ يَا بارِئُ يَا مُصَوِّرُ، يَا مُفِيدُ يَا مُدَبِّرُ، يَا شَدِيدُ يَا مُبْدِئُ، يَا مُعِيدُ يَا مُبِيدُ، يَا وَدُودُ يَا مَحْمُودُ يَا مَعْبُودُ؛
خدایا! از تو خواستارم به نامت، به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است، ای دارای بزرگی و رأفت و محبت، ای زندهای همیشه پاینده، ای زنده، معبودی جز تو نیست، ای او، ای آنکه کسی نمیداند او چیست و نمیداند او چگونه است و نمیداند کجاست و نمیداند در کدام سو است، ای دارای فرمانروایی و پادشاهی، ای دارای توانمندی و قدرت مطلق، ای فرمانروا، ای منزّه از هر عیب، ای سلام، ای ایمنیبخش، ای نگهبان، ای توانمند، ای دارنده قهر، ای بزرگمنش، ای آفریننده، ای پدیدآورنده، ای صورتگر، ای سودبخش، ای تدبیر کننده، ای محکم کار، ای آغازگر، ای برگشت دهنده، ای نابودکننده ستمگران، ای دوست نیکان، ای ستوده، ای پرستیده شده؛
يَا بَعِيدُ يَا قَرِيبُ يَا مُجِيبُ، يَا رَقِيبُ يَا حَسِيبُ، يَا بَدِيعُ يَا رَفِيعُ، يَا مَنِيعُ يَا سَمِيعُ، يَا عَلِيمُ يَا حَلِيمُ يَاكَرِيمُ يَا حَكِيمُ يَا قَدِيمُ، يَا عَلِىُّ يَا عَظِيمُ، يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ، يَا دَيَّانُ يَا مُسْتَعانُ، يَاجَلِيلُ يَا جَمِيلُ، يَا وَكِيلُ يَا كَفِيلُ، يَا مُقِيلُ يَا مُنِيلُ، يَا نَبِيلُ يَا دَلِيلُ، يَا هادِى يَا بادِى، يَا أَوَّلُ يَا آخِرُ، يَا ظاهِرُ يَا باطِنُ، يَا قائِمُ يَا دائِمُ، يَا عالِمُ يَا حاكِمُ، يَا قاضِى يَا عادِلُ، يَا فاصِلُ يَا واصِلُ، يَا طاهِرُ يَا مُطَهِّرُ، يَا قادِرُ يَا مُقْتَدِرُ، يَا كَبِيرُ يَا مُتَكَبِّرُ، يَا واحِدُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ،
ای دور از هر چیز، ای نزدیک به هر چیز، ای اجابتکننده، ای دیدبان، ای حسابرس، ای نوآفرین، ای بلندمرتبه، ای ارجمند، ای شنوا، ای دانا، ای بردبار، ای بزرگوار، ای فرزانه، ای دیرینه، ای والا، ای بزرگ، ای پرمهر، ای بسیار احسان کننده، ای پاداش دهنده، ای یاری کننده، ای بزرگوار، ای زیبا، ای کارگزار، ای کفایتکننده، ای بخشنده لغزش، ای رساننده نعمت، ای شریف، ای رهنما، ای هدایتگر، ای آغازگر، ای اوّل، ای آخر، ای آشکار، ای پنهان، ای استوار، ای پایدار، ای آگاه، ای حکمران، ای داور، ای دادگر، ای جداکننده، ای پیونددهنده، ای پاک، ای پاک کننده، ای توانا، ای نیرومند، ای بزرگ، ای بزرگمنش، ای یگانه، ای یکتا، ای نهایت درخواست کنندگان،
يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَلَا كانَ مَعَهُ وَزِيرٌ؛ وَلَا اتَّخَذَ مَعَهُ مُشِيراً، وَلَا احْتاجَ إِلىٰ ظَهِيرٍ، وَلَا كانَ مَعَهُ مِنْ إِلٰهٍ غَيْرُهُ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ، فَتَعالَيْتَ عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً كَبِيراً، يَا عَلِىُّ يَا شامِخُ يَا باذِخُ، يَا فَتَّاحُ يَا نَفَّاحُ يَا مُرْتاحُ، يَامُفَرِّجُ يَاناصِرُ يَامُنْتَصِرُ يَامُدْرِكُ يَامُهْلِكُ يَامُنْتَقِمُ، يَاباعِثُ يَاوارِثُ، يَاطالِبُ يَاغالِبُ، يَامَنْ لَايَفُوتُهُ هارِبٌ، يَاتَوَّابُ يَاأَوَّابُ يَاوَهَّابُ، يَامُسَبِّبَ الْأَسْبابِ، يَامُفَتِّحَ الْأَبْوابِ، يَامَنْ حَيْثُ ما دُعِىَ أَجابَ، يَاطَهُورُ يَاشَكُورُ، يَاعَفُوُّ يَاغَفُورُ، يَانُورَ النُّورِ، يَامُدَبِّرَ الْأُمُورِ؛
ای آنکه نزاده و زاده نشده و همتایی ندارد و همسری برایش نباشد و وزیری با او نبوده؛ و برای خود مشاوری نگرفته و به پشتیبانی نیازمند نگشته و با او جز او معبودی نبوده است، نیست معبودی جز تو، تو برتری از آنچه که ستمکاران گویند، آری بسیار برتری، ای والا، ای بلندمرتبه، ای عطابخش، ای گشایشگر، ای بخشایشگر، ای فرحبخش دلها، ای غمزدا، ای یاریرسان، ای پیروز، ای دریابنده، ای نابودکننده، ای انتقام گیرنده، ای برانگیزنده، ای وارث، ای خواهان، ای چیره، ای که گریزندهای از دستش نگریزد، ای بسیار توبهپذیر، ای بسیار بازگشت کننده به بندگان، ای بسیار بخشنده، ای فراهم آورنده سببها، ای گشاینده درها، ای آنکه هرگاه و هرجا خوانده شود اجابت نماید، ای پاک کننده، ای قدردان صالحان، ای با گذشت، ای آمرزنده، ای روشنایی نور، ای مدبّر امور؛
يَالَطِيفُ يَاخَبِيرُ، يَامُجِيرُ يَامُنِيرُ، يَابَصِيرُ يَاظَهِيرُ يَاكَبِيرُ، يَاوِتْرُ يَافَرْدُ، يَاأَبَدُ يَاسَنَدُ يَاصَمَدُ، يَاكافِى يَاشافِى، يَاوافِى يَامُعافِى، يَامُحْسِنُ يَامُجْمِلُ، يَامُنْعِمُ يَامُفْضِلُ، يَامُتَكَرِّمُ يَامُتَفَرِّدُ، يَامَنْ عَلا فَقَهَرَ، يَامَنْ مَلَكَ فَقَدَرَ، يَا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ، يَا مَنْ عُبِدَ فَشَكَرَ، يَا مَنْ عُصِىَ فَغَفَرَ، يَا مَنْ لَاتَحْوِيهِ الْفِكَرُ، وَلَا يُدْرِكُهُ بَصَرٌ، وَلَا يَخْفىٰ عَلَيْهِ أَثَرٌ، يَا رازِقَ الْبَشَرِ، يَا مُقَدِّرَ كُلِّ قَدَرٍ؛
ای مهربان، ای آگاه، ای پناهدهنده، ای روشنیبخش، ای بینا، ای مددرسان، ای بزرگ، ای یکتا، ای یگانه، ای پاینده، ای تکیهگاه، ای بینیاز، ای کفایت کننده، ای شفابخش، ای وفا کننده، ای سلامتبخش، ای نیکوکار، ای زیباییبخش، ای نعمت افزا، ای فزونبخش، ای گرامی، ای بیهمتا، ای آنکه بلندی گرفت و چیره گشت، ای آنکه در فرمانرواییاش توانا شد، ای آنکه پنهان شد و آگاه گشت، ای آنکه پرستیده شد و پذیرفت، ای آنکه نافرمانی شد و آمرزید، ای آنکه اندیشه نگنجایدش و دیدهای او را درنیابد و اثری بر او پوشیده نماند، ای روزیدهنده بشر، ای اندازهگیر هر اندازه؛
يَا عالِىَ الْمَكانِ، يَا شَدِيدَ الْأَرْكانِ، يَا مُبَدِّلَ الزَّمانِ، يَا قابِلَ الْقُرْبانِ، يَا ذَا الْمَنِّ وَالْإِحْسانِ، يَا ذَا الْعِزَّةِ وَالسُّلْطانِ، يَا رَحِيمُ يَا رَحْمٰنُ، يَا مَنْ هُوَ كُلَّ يَوْمٍ فِى شَأْنٍ، يَا مَنْ لَايَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ، يَا عَظِيمَ الشَّأْنِ، يَا مَنْ هُوَ بِكُلِّ مَكانٍ، يَا سامِعَ الْأَصْواتِ، يَا مُجِيبَ الدَّعَواتِ، يَا مُنْجِحَ الطَّلِباتِ، يَا قاضِىَ الْحاجاتِ، يَا مُنْزِلَ الْبَرَكاتِ، يَا راحِمَ الْعَبَراتِ، يَا مُقِيلَ الْعَثَراتِ، يَا كاشِفَ الْكُرُباتِ، يَا وَلِىَّ الْحَسَناتِ، يَا رافِعَ الدَّرَجاتِ؛
ای والا جاه، ای استوار پایه، ای گرداننده روزگار، ای پذیرنده قربانی، ای دارندۀ نیکوکاری و احسان، ای دارای توانمندی و سلطنت، ای مهربان، ای بخشنده، ای کسی که هر روز در کاری است، ای آنکه کاری از کار دیگر بازش ندارد، ای بزرگ با قدر و مقام، ای آنکه در هر جا هست، ای شنونده صداها، ای اجابتکننده دعاها، ای برآورنده خواستهها و نیازها، ای فرو فرستنده برکات، ای رحم کننده بر اشکها، ای درگذرنده از لغزشها، ای برطرف کننده ناراحتیها، ای صاحب خوبیها، ای بالابرنده درجات؛
يَا مُؤْتِىَ السُّؤْلاتِ، يَا مُحْيِىَ الْأَمْواتِ، يَا جامِعَ الشَّتاتِ، يَا مُطَّلِعاً عَلَى النِّيَّاتِ، يَا رادَّ ما قَدْ فاتَ، يَا مَنْ لَاتَشْتَبِهُ عَلَيْهِ الْأَصْواتُ، يَا مَنْ لَاتُضْجِرُهُ الْمَسْأَلاتُ، وَلَا تَغْشاهُ الظُّلُماتُ، يَا نُورَ الْأَرْضِ وَالسَّماواتِ، يَا سابِغَ النِّعَمِ، يَا دافِعَ النِّقَمِ، يَا بارِئَ النَّسَمِ، يَا جامِعَ الْأُمَمِ، يَا شافِىَ السَّقَمِ، يَا خالِقَ النُّورِ وَالظُّلَمِ، يَا ذَا الْجُودِ وَالْكَرَمِ، يَا مَنْ لَا يَطَأُ عَرْشَهُ قَدَمٌ، يَاأَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ، يَاأَكْرَمَ الْأَكْرَمِينَ، يَاأَسْمَعَ السَّامِعِينَ، يَاأَبْصَرَ النَّاظِرِينَ، يَاجارَ الْمُسْتَجِيرِينَ؛
ای دهنده خواستهها، ای زنده کننده مردگان، ای گرد آورنده پراکندهها، ای آگاه از نیتها، ای برگرداننده آنچه از دست رفته، ای کسی که صداها بر او اشتباه نشود، ای کسی که درخواستها او را به ستوه نیاورد و تاریکیها او را فرا نگیرد، ای روشنی زمین و آسمانها، ای فروریزنده نعمتها، ای دفعکننده بدفرجامیها، ای آفریننده آدمیان، ای گرد آورنده امّتها، ای شفابخش دردها، ای پدیدآورنده روشنی و تاریکیها، ای دارای سخاوت و بزرگواری، ای آنکه به عرشش قدمی پای ننهد، ای بخشندهترین بخشندگان، ای کریمترین کریمان، ای شنواترین شنوایان، ای بیناترین بینایان، ای پناه پناهجویان؛
يَاأَمانَ الْخائِفِينَ، يَاظَهْرَ اللَّاجِينَ، يَاوَلِىَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَاغِياثَ الْمُسْتَغِيثِينَ، يَاغايَةَ الطَّالِبِينَ، يَاصاحِبَ كُلِّ غَرِيبٍ، يَامُونِسَ كُلِّ وَحِيدٍ، يَامَلْجَأَ كُلِّ طَرِيدٍ، يَامَأْوىٰ كُلِّ شَرِيدٍ، يَاحافِظَ كُلِّ ضَّالَّةٍ، يَاراحِمَ الشَّيْخِ الْكَبِيرِ، يَارازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِيرِ، يَاجَابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ، يَافَاكَّ كُلِّ أَسِيرٍ، يَامُغْنِىَ الْبَائِسِ الْفَقِيرِ، يَاعِصْمَةَ الْخائِفِ الْمُسْتَجِيرِ، يَا مَنْ لَهُ التَّدْبِيرُ وَالتَّقْدِيرُ، يَا مَنِ الْعَسِيرُ عَلَيْهِ سَهْلٌ يَسِيرٌ، يَا مَنْ لَايَحْتاجُ إِلىٰ تَفْسِيرٍ؛
ای امان هراسناکان، ای تکیهگاه پناهندگان، ای سرپرست مؤمنان، ای فریادرس فریاد خواهان، ای مقصود دل نیازمندان، ای کس هر بیکس، ای همدم هر تنها، ای پناه هر رانده، ای مأوای هر آواره، ای نگهدار هر گمشده، ای مهرورز بر سالخوردگان، ای روزی دهنده کودکان خردسال، ای ترمیم کننده استخوان شکسته، ای رهاننده هر اسیر، ای بینیاز کننده هر بینوای تهیدست، ای پناه هر ترسان پناهجو، ای آنکه تدبیر و تقدیر ویژه اوست، ای آنکه دشواریها برای او سهل و آسان است، ای آنکه نیازمند به دلیل و تفسیر نیست؛
يَا مَنْ هُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قدِيرٌ، يَا مَنْ هُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ خَبِيرٌ، يَا مَنْ هُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ بَصِيرٌ، يَا مُرْسِلَ الرِّياحِ، يَافَالِقَ الْإِصْباحِ، يَا بَاعِثَ الْأَرْواحِ، يَاذَا الْجُودِ وَالسَّماحِ، يَا مَنْ بِيَدِهِ كُلُّ مِفْتاحٍ، يَا سَامِعَ كُلِّ صَوْتٍ، يَاسَابِقَ كُلِّ فَوْتٍ، يَا مُحْيِىَ كُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ الْمَوْتِ، يَا عُدَّتِى فِى شِدَّتِى، يَاحافِظِى فِى غُرْبَتِى، يَا مُونِسِى فِى وَحْدَتِى، يَا وَلِيِّى فِى نِعْمَتِى، يَاكَهْفِى حِينَ تُعْيِينِى الْمَذَاهِبُ، وَتُسَلِّمُنِى الْأَقارِبُ، وَيَخْذُلُنِى كُلُّ صَاحِبٍ،
ای آنکه بر هر کاری تواناست، ای آنکه به هر چیزی داناست، ای آنکه به همهچیز بیناست، ای فرستنده بادها، ای شکافنده روشنی صبح، ای برانگیزنده ارواح، ای صاحب جود و بخشش، ای آنکه هر کلیدی به دست اوست، ای شنونده هر صدا، ای پیشتر از هر آنچه گذشته، ای حیاتبخش هر جان پس از مرگ، ای توشهام در سختی، ای نگهدارم در غربت، ای همدمم در تنهایی، ای سرپرستم در نعمت، ای پناهم آنگاه که روشهای ناهنجار درماندهام سازد و نزدیکان رهایم کنند و هر همدمی دست از یاریام بردارد،
يَا عِمَادَ مَنْ لَا عِمادَ لَهُ؛ يَا سَنَدَ مَنْ لَاسَنَدَ لَهُ، يَا ذُخْرَ مَنْ لَاذُخْرَ لَهُ، يَاحِرْزَ مَنْ لَاحِرْزَ لَهُ، يَا كَهْفَ مَنْ لَاكَهْفَ لَهُ، يَا كَنْزَ مَنْ لَاكَنْزَ لَهُ، يَا رُكْنَ مَنْ لَارُكْنَ لَهُ، يَا غِياثَ مَنْ لَاغِياثَ لَهُ، يَا جَارَ مَنْ لَاجَارَ لَهُ، يَا جَارِىَ اللَّصِيقَ، يَا رُكْنِىَ الْوَثِيقَ، يَاإِلٰهِى بِالتَّحْقِيقِ، يَارَبَّ الْبَيْتِ الْعَتِيقِ، يَا شَفِيقُ يا رَفِيقُ، فُكَّنِى مِنْ حَلَقِ الْمَضِيقِ، وَاصْرِفْ عَنِّى كُلَّ هَمٍّ وَغَمٍّ وَضِيقٍ، وَاكْفِنِى شَرَّ مَا لَاأُطِيقُ، وَأَعِنِّى عَلَىٰ ما أُطِيقُ،
ای تکیهگاه آنکه تکیهگاهی ندارد؛ ای پشتوانه کسی که پشتوپناهی ندارد، ای اندوخته هر بیاندوخته، ای نگهدار آنکه نگهداری ندارد، ای پناه بیپناهان، ای گنجینه کسی که برایش گنج نیست، ای تکیهگاه هر بیکس، ای فریادرس آنکه برایش فریادرسی نیست، ای همسایه بیهمسایگان، ای همسایه همراه من، ای تکیهگاه محکم، ای خدای من به حقیقت، ای پروردگار خانه کعبه، ای مهربان ای دوست، رهایم کن از بندهای تنگناها و هر غم و اندوه و تنگی را از من برگردان و شرّ آنچه را تاب نیاورم از من دور ساز و بر آنچه میتوانم یاریام ده،
يَا رَادَّ يُوسُفَ عَلَىٰ يَعْقُوبَ، يَا كاشِفَ ضُرِّ أَيُّوبَ، يَاغافِرَ ذَنْبِ داوُدَ، يَا رافِعَ عِيسَىٰ بْنِ مَرْيَمَ وَمُنْجِيَهُ مِنْ أَيْدِى الْيَهُودِ، يَامُجِيبَ نِداءِ يُونُسَ فِى الظُّلُماتِ، يَا مُصْطَفِىَ مُوسىٰ بِالْكَلِماتِ؛ يَا مَنْ غَفَرَ لاِدَمَ خَطِيئَتَهُ، وَرَفَعَ إِدْرِيسَ مَكَاناً عَلِيّاً بِرَحْمَتِهِ، يَا مَنْ نَجَّىٰ نُوحاً مِنَ الْغَرَقِ، يَا مَنْ أَهْلَكَ عاداً الْأُولىٰ وَثَمُودَ فَما أَبْقَىٰ، وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَىٰ، وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَىٰ، يَا مَنْ دَمَّرَ عَلىٰ قَوْمِ لُوطٍ، وَدَمْدَمَ عَلىٰ قَوْمِ شُعَيْبٍ،
ای بازگرداننده یوسف به یعقوب، ای برطرفکننده رنج ایوب، ای آمرزنده خطای داود، ای بالا برنده عیسی بن مریم و رهاییبخش او از دست یهود، ای پاسخدهنده به ندای یونس در دل تاریکیها، ای برگزیننده موسی برای سخنگویی با او؛ ای آنکه خطای آدم را بخشید و ادریس را به رحمت خویش به جایگاه بلندی برکشید، ای آنکه نوح را از غرق شدن نجات داد، ای آنکه هلاک ساخت قوم عاد نخستین و قوم ثمود را و هیچکس از آنان را باقی نگذاشت و پیش از آنها قوم نوح را هلاک کرد زیرا آنها ستمکارتر و سرکشتر بودند و نابود کنندۀ سرزمینهائی که در زمین فرو رفتند، ای آنکه [زمین را] بر قوم لوط واژگون کرد و بر قوم شعیب عذابی دردناک فرستاد،
يَا مَنِ اتَّخَذَ إِبْراهِيمَ خَلِيلاً، يَا مَنِ اتَّخَذَ مُوسىٰ كَلِيماً، وَاتَّخَذَ مُحَمَّداً صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَعَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ حَبِيباً، يَا مُؤْتِىَ لُقْمانَ الْحِكْمَةَ، وَالْواهِبَ لِسُلَيْمانَ مُلْكاً لَايَنْبَغِى لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ، يَا مَنْ نَصَرَ ذَا الْقَرْنَيْنِ عَلَى الْمُلُوكِ الْجَبابِرَةِ، يَا مَنْ أَعْطَى الْخِضْرَ الْحَياةَ، وَرَدَّ لِيُوشَعَ بْنِ نُونٍ الشَّمْسَ بَعْدَ غُرُوبِها؛
ای آنکه ابراهیم را دوست خویش ساخت، ای آنکه موسی را همسخن خود انتخاب کرد و محمد (درود خدا بر او و همه خاندانش) را محبوب خویش برگرفت، ای بخشنده حکمت به لقمان و بخشنده فرمانروایی به سلیمان، چنان فرمانروایی که برای احدی پس از او سزاوار نیست، ای آنکه ذوالقرنین را بر فرمانروایان سرکش پیروز کرد، ای آنکه به خضر زندگی جاودان داد و خورشید را پس از غروبش برای یوشع بن نون برگرداند؛
يَا مَنْ رَبَطَ عَلىٰ قَلْبِ أُمِّ مُوسىٰ، وَأَحْصَنَ فَرْجَ مَرْيَمَ ابْنَةِ عِمْرانَ، يا مَنْ حَصَّنَ يَحْيَى بْنَ زَكَرِيَّا مِنَ الذَّنْبِ، وَسَكَّنَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبَ، يَا مَنْ بَشَّرَ زَكَرِيَّا بِيَحْيىٰ، يَا مَنْ فَدَىٰ إِسْماعِيلَ مِنَ الذَّبْحِ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ، يَا مَنْ قَبِلَ قُرْبانَ هابِيلَ، وَجَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلىٰ قابِيلَ، يَا هازِمَ الْأَحْزابِ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَلىٰ جَمِيعِ الْمُرْسَلِينَ وَمَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ وَأَهْلِ طَاعَتِكَ أَجْمَعِينَ،
ای آنکه به قلب مادر موسی آرامش بخشید و عفت و پاکی مریم دختر عمران را حفظ کرد، ای آنکه یحیی پسر زکریا را از گناه پاک داشت و خشم را از موسی باز نشاند، ای آنکه زکریا را به تولّد یحیی مژده داد، ای آنکه با فرستادن ذبح عظیم، اسماعیل را از ذبح شدن نجات داد، ای آنکه قربانی هابیل را پذیرفت و لعنت را بر قابیل قرار داد، ای گریزدهنده گروههای دشمن محمّد (درود خدا بر او و خاندانش)، بر محمّد و خاندان محمّد و بر همه فرستادگان و فرشتگان بارگاهت و بر همه اهل طاعتت درود فرست
وَأَسْأَلُكَ بِكُلِّ مَسْأَلَةٍ سَأَلَكَ بِها أَحَدٌ مِمَّنْ رَضِيتَ عَنْهُ، فَحَتَمْتَ لَهُ عَلَى الْإِجابَةِ، يَا اللّٰهُ يَا اللّٰهُ يَا اللّٰهُ، يَا رَحْمٰنُ يَا رَحْمٰنُ يَا رَحْمٰنُ، يا رَحِيمُ يَا رَحِيمُ يَا رَحِيمُ؛ يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ، يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ، يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ، بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ، أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ، أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِى شَىْءٍ مِنْ كُتُبِكَ، أَوِ اسْتَأَثَرْتَ بِهِ فِى عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ، وَبِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِكَ، وَبِمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ كِتابِكَ وَبِما ﴿لَوْ أَنَّ مٰا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلاٰمٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مٰا نَفِدَتْ كَلِمٰاتُ اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾،
و از تو خواستارم هر خواهشی را که بندگان مورد خشنودیات از تو خواستهاند و اجابت خواهش آنها را حتم فرمودی، ای خدا، ای خدا، ای خدا، ای بخشنده، ای بخشنده، ای بخشنده، ای مهربان، ای مهربان، ای مهربان؛ ای دارای بزرگی و رأفت و محبت، ای دارای شکوه و کرامت، ای دارای شکوه و کرامت، به او، به او، به او، به او، به او، به او، به او، از تو خواستارم به هر نامی که خود را به آن نامیدی، یا آن را در کتابی از کتابهایت فرو فرستادی، یا آن را در علم غیبت نزد خود نگاه داشتی و به بندگاههای بلند عرشت و به منتهای رحمت از کتاب سرنوشتت و به آنچه در این آیه است: «اگر [برای نوشتن کلمات خداوند که مخلوقات او هستند] آنچه درخت در زمین است قلم شود و دریا [مرکب و] هفت دریا[ی دیگر نیز] آن دریا را [پس از پایان گرفتنش] مدد کنند کلمات خداوند پایان نمی یابد؛ زیرا او توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وَأَسْأَلُكَ بِأَسْمائِكَ الْحُسْنَى الَّتِى نَعَتَّها فِى كِتابِكَ فَقُلْتَ: ﴿وَ لِلّٰهِ الْأَسْمٰاءُ الْحُسْنىٰ فَادْعُوهُ بِهٰا﴾ وَقُلْتَ: ﴿اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾، وَقُلْتَ: ﴿وَ إِذٰا سَأَلَكَ عِبٰادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدّٰاعِ إِذٰا دَعٰانِ﴾، وَقُلْتَ: ﴿يٰا عِبٰادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾ وَ أَنَا أَسْأَلُكَ يَا إِلٰهِى، وَ أَدْعُوكَ يَا رَبِّ، وَ أَرْجُوكَ يَا سَيِّدِى، وَأَطْمَعُ فِى إِجابَتِى يَامَولاىَ كَما وَعَدْتَنِى وَقَدْ دَعَوْتُكَ كَما أَمَرْتَنِى، فَافْعَلْ بِى ما أَنْتَ أَهْلُهُ يَاكَرِيمُ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِينَ.
و تو را میخوانم به نامهای نیکویت که آنها را در کتابت وصف کرده و گفتی: «نیکوترین نام ها [به لحاظ معانی واقعی و اثرگذاری در همۀ امور هستی] ویژۀ خداست پس با توجه به آن نام ها [که دلیل بر کمالات و جلال و جمال و ذات بی نهایت اوست] از او درخواست حاجت کنید» و نیز گفتی: «مرا بخوانید تا [خواستۀ] شما را اجابت کنم» و گفتی: «چون بندگانم از تو دربارۀ من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم! دعای دعاکننده را وقتی مرا بخواند اجابت می کنم» و گفتی: «ای بندگانم که به زیان خود [در ارتکاب گناه] زیاده روی کرده اید! از رحمت خدا ناامید نشوید، همانا خداوند همۀ گناهان [شما] را می آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است» و من از تو درخواست میکنم ای خدای من و تو را میخوانم ای پروردگارم و به تو امیدوارم ای آقایم و در اجابت دعایم به تو طمع دارم ای مولایم، آنطور که به من وعده اجابت دادی، تو را خواندم و آنگونه که به من دستور دادی، پس با من چنان رفتار کن که سزاوار تو است ای بزرگمنش مهماننواز و ستایس ویژه خداوند پروردگار جهانیان است و درود خدا بر محمّد و خاندانش همگان.
پس حاجت خود را بگو که انشاءالله تعالی برآورده خواهد شد و در روایت «مهج الدعوات» است که این دعا را هرگز بدون طهارت نخوان. دعای مشلول موسوم به دعای «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنی: جوانی که به سبب گناهش گرفتار کیفر حق شده بود] است. این دعا از کتابهای کفعمی و «مهج الدعوات» روایتشده، و دعایی است که آن را امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به جوانی که به خاطر گناه و ستم در حقّ پدرش شَل شده بود آموزش داد. جوان این دعا را خواند و حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله) را در خواب دید که دست مبارکش را بر اندام او کشیده و فرمود: «بر اسم اعظم خدا محافظت کن که کار تو به خیر خواهد بود، پس بیدار شد درحالیکه سالم شده بود و آن دعا این است:...»
منبع: تابناک
کلیدواژه: جام جهانی قطر مهرداد بذرپاش عباس توانگر دهه فاطمیه رستم قاسمی آلودگی هوا ادعیه دعا مفاتیح الجنان ویدیو تکیه گاه ا ر ح یم إ ک رام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۷۶۹۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قطبالدین صادقی: تئاترِ اصفهان را احیا کنید
ایسنا/اصفهان قطبالدین صادقی با بیان اینکه اصفهان در تئاتر، صاحب یکی از سنتهای بسیار درخشان است، گفت: برای احیای تئاترِ اصفهان به خلاقیت نیاز دارید، باید کار کنید، پژوهشگر میخواهید، به کُننده نیاز دارید و بدانید که بالاتر از حمایت نهادها، ارادۀ فردیِ آدمها و روشنبینی هنرمندان است که اهمیت دارد.
این پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: آنتونی گیدِنز (جامعهشناس و روانشناس) دربارۀ بازیابی هویت فردی و اجتماعی که قطعاً هویت فرهنگی را نیز شامل میشود جملۀ درخشانی دارد که باید به آن توجه جدی کرد؛ اساس کلام او این است که اول باید داشتههای خود را دستهبندی کنید، یعنی باید مشخص کرد که چه چیزهایی دارید؟ در گذشته چه کردهاید؟ چه چیزی آفریدهاید؟ از چه تکنیکها و روشهایی استفاده کردهاید؟ و چه محتوایی تولید کردید؟ بنابراین برای بررسی هویت، ابتدا باید همۀ این موارد توسط پژوهشگران، شناسایی و دستهبندی شود؛ یعنی در مرحلۀ نخست باید بدانید که صاحبِ چه گذشتهای هستید و در این گذشته چه چیزهایی وجود داشته؟ باید آنها را شناسایی و دستهبندی کنید.
او ادامه داد: نکتۀ دوم برای بازیابی هویت از نگاهِ «گیدِنز» آن است که شناساییِ گذشته به تنهایی کافی نیست، بلکه باید برای آن دست به تولید بزنید، یعنی آن را ادامه دهید و تولیداتِ شما در راستای داشتههای گذشته باشد. اما سومین و مهمترین موضوع این است که این تولیدات باید مداومت داشته باشد، یعنی به شکلی نباشد که الآن کاری را انجام دهید و پنج سال به کار دیگری بپردازید، درواقع باید کارِ خود را پشت سرهم و مانند یک جریان سیال و پیوسته انجام دهید.
این کارگردان، نویسنده و نمایشنامهنویس، تأکید کرد: با رعایت این موارد است که شما صاحب هویت میشوید. هویت، ماندن و ساختن است نه گریختن و خاطره تعریف کردن. خاطرههای نوستالژی هیچ ارزشی ندارند، اما زمانی این گذشته دارای ارزش است که آن را زنده کنید و به واقعیتِ روز تبدیل کرده و برای آن کار کنید و وقت و عمر و ابتکار بگذارید. در این صورت میتوانید هرکاری را انجام دهید.
صادقی افزود: اصفهان از دورۀ صفویه به بعد، نشانههای مهمِ زیادی درخصوص تئاتر مردمی، تئاتر کوچه و بازار، تئاتر مذهبی، و نقالی داشته و از همه مهمتر دارای تئاتر کمیک بوده که در نوع خود در ایران یگانه است و باید دوباره احیا شود، تئاترِ اصفهان را دوباره احیا کنید، بیافرینید.
او که یکی از شخصیتهای اثرگذار در حوزۀ تئاتر و سینمای ایران به شمار میرود، گفت: نباید نشست که ابر و ماه و خورشید و فلک آماده شوند تا شما یک گام بردارید! بلکه اگر لابه لای همین مشکلات و گرفتاریها و بحرانها و گرانی، یک قدم برداشتید عالی است، اما اگر قدمی برنداشتید هیچوقت به جایی نمیرسید.
این هنرمند و مترجم اضافه کرد: آیا گذشتگانِ ما همگی در رفاه بودهاند؟ اصلاً چنین نیست. حافظ را سه بار برای اعدام بردند و آخرینبار وقتی که به خانه برگشت دخترش از ترس و نگرانی، تمام لوحهای شعر او را پاک کرده بود و بعد از آن حافظ دق کرد. در آن شرایط، او حافظ شده است. یا ببینید که چه ستمهایی به مولانا و فردوسی و دیگران شده است! اما خودشان بودند که شرایط را به سود خود تغییر دادند. چگونه؟ با کار، با تلاش و خلاقیت، با ایمان به کار خودشان، صرفنظر از تشویق و تنبیه.
صادقی گفت: من یا کارِ خود را دوست دارم یا ندارم، این کاره هستم یا نیستم؛ اما نباید منتظر باشم تا فلانی من را تشویق یا تنبیه کند. تشویق یا تنبیهِ او در من ذرهای تأثیر ندارد، من کارِ خودم را میکنم.
این استاد دانشگاه افزود: آگاهی بر زیباییشناسیِ کارم و آگاهی بر محتوای درست و آگاهی بر سازنده بودنِ تئاتر، راهنمای من است. من کاری جز این در جامعه ندارم و باید وظیفهام را بهدرستی انجام دهم. باید این تعریف در میان همه وجود داشته باشد، نه اینکه فرد منتظر باشند که فلانی قدمی برای او بردارد و یا کمکی بکند تا او بتواند روی صحنه برود و سرفهای کند! چراکه با این تفکر به هیچجا نمیرسند.
او تأکید کرد: آدمهای بزرگ منتظرِ کسی نیستند، بلکه خودشان شرایط را فراهم میکنند و در بدترین شرایط، خلاقیتِ خود را ترک نمیکنند. قبل از هر چیز با آدمهای دارای اعتقاد کافی به کارشان نیاز دارید.
انتهای پیام